باتلاق برای همه یه شکل نیس. بعضیا باتلاقو مثل یه حوض ِ پر از آب می بینن. انقد مستش میشن که حتی خودشونم یادشون میره. واسه همین وسوسه میشن که بپرن توش. همون بعضیا هستن که الآن کم آوردن و مدام از بوی تعفن آور باتلاق شکایت می کنن! از چشاشون معلومه که دیگه طاقتی براشون نمونده! وقتی شنا بلد نیستی مجبوری تن به آب بزنی!؟ گرچه اگه شنا هم بلد بودی باز فایده ای به حالِت نداشت.
باتلاقیای تازه وارد(آماتور، جوگیر و از این دست اصطلاحات)، اولش که پا توی باتلاق میذارن سرشون گرمه و نمیدونن چه سرنوشتی انتظارشون رو میکشه. انقدر به آب باتلاق وابسته میشن که یادشون میره آب باتلاق خوردنی نیست. آب باتلاق مسمومه. شروع میکنن به خوردن آب باتلاق. تابلوی کنار باتلاق رو نمیخونن: "لازم نیست آبی که در آن شنا می کنی ببلعی"، شاید خوندن بلد نیستن، شایدم خوندن بلدن ولی چشم خوندن دیگه ندارن. هر دست و پایی که توی باتلاق میزنن تبدیل به دایره ای روی سطح باتلاق میشه که رفته رفته بزرگ و بزرگتر میشه و آخر به هیچ میرسه!
باتلاقیایی که دیگه چیزی به انتهای عمرشون نمونده، مدام به باتلاق بد و بیراه میگن. در حالی که این باتلاق نیست که اونا رو شکنجه میده. باتلاقیا هیچوقت اینو نفهمیدن که اونا هستن که باتلاق رو شکنجه میدن. آدما وقتی وارد باتلاق میشن یادشون میره پای لجنیشون رو تمیز کنن. و با همین لجن آب باتلاق رو شکنجه می دن. باتلاق از اولش، باتلاق نبود.
عصر معصومیت» از رمان های برجسته جهان و بزرگترین و عظیم ترین رمان «ادیت وارتون»محسوب میشود که در سال 1920 به رشته تحریر درآمد. دستمایه اصلی این کتاب ،عشق است که البته با مسائل اجتماعی و تراژیک فراوانی عجین شده است. این کتاب به داستان زندگی وکیلی به نام«نیولند آرچر» میپردازد. زندگی آرچر که خود را برای ازدواج با نامزدش «می ولاند»آماده می کند ، با ورود«کنتس اولنسکا»دختر عموی «می» دستخوش تغییر و تحول می شود. «اولنسکا» پس از طلاق گرفتن از همسرش که یک کنت لهستانی است، زندگی مرفه و بی دردسری را می گذراند و البته دلبسته «آرچر» می شود. به این ترتیب رفتار «آرچر» تغییر می کند و بین انتخاب زندگی مرفه و سرشار از عشق و معصومیت سرگردان می شود. این مثلث عشقی ،در سال 1921 برنده جایزه پولیتزر شد و نام «ادیت وارتون»به عنوان نخستین زن برنده جایزه پولیتزر برای همیشه در تاریخ ادبیات جهان باقی ماند.
«یکی از ما» دیگر رمان برجسته برنده جایزه پولیتزر است که به قلم «ویلاکیتر» در سال 1922 خلق شد. این کتاب،داستان سرگردانی و کشمکش های روحی سرباز جوانی در جبهه های جنگ فرانسه را در آستانه جنگ جهانی اول نقل میکند. او در میدان جنگ به گذشته پرتلاطم خود فکر می کند و خود را قربانی عقاید متعصبانه پدر و مادرش می داند. او که فرزند یک کشاورز است،کودکی پرکاری داشته و در ازدواجش نیز شکست می خورد. همین مسایل او را ترغیب می کند تا در ارتش آمریکا ثبت نام کند و جبهه های جنگ را بر خانه ترجیح دهد.«ویلا کیتر»با الهام از نامه های دوران جنگ پسرعمویش ،این رمان را نوشت و در 1923 به عنوان دومین زن برنده پولیتزر، موفق به دریافت این جایزه ارزنده برای اثر جاودانه اش شد.
کتاب«خیلی بزرگ»نوشته «ادنا فربر» در سال 1924 است.در این کتاب،زنی جوان به نام «سلینا» تصمیم می گیرد شغل معلمی را انتخاب کند و سرانجام با اقامت در مزرعه خانواده «پل»،کار خود را آغاز می کند. او «رالف جوان»، پسر خانواده را تشویق می کند تا به دنبال علاقه اش که هنر است برود. رالف نیز برای رسیدن به آرزوهایش راهی ایتالیا می شود. سلینا پس از ازدواج، صاحب فرزندی چاق می شود که مردم او را خیلی بزرگ صدا می زنند.پس از مرگ همسرش،سلینا مجبور می شود به تنهایی در مزرعه کار کند .پسرش نیز به دنبال تحصیل می رود ولی به موفقیت چندانی نمی رسد. ضمن اینکه در عشق خود نیز شکست می خورد و می فهمد دختر مورد علاقه اش عاشق رالف است که حالا مجسمه ساز ماهری شده و به سرزمین خود بازگشته است.این کتاب نیز در سال 1925 برنده جایزه پولیتزر شد.
کتاب «آرو اسمیت»یکی از شاهکارهای «سینکلرلویس»محسوب می شود که در سال 1925 منتشر شد. در این کتاب داستان زندگی و تلاش «مارتین آرو اسمیت» برای یک کشف پزشکی به تصویر کشیده شده است. مارتین که پزشکی ایده آل گراست،موفق به کشف نوعی سرم می شود که داروی اصلی نوعی بیماری گاوی کشنده است. ولی برای آزمایش های نهایی خود به انسان هایی داوطلب نیاز دارد. به همین منظور با همکاری دوست خود،دکتر «اولیور مار»به جزیره ای می روند ولی مردم،حاضر به همکاری نمی شوند.سرانجام با تلاش های فراوان ،بومی های منطقه می پذیرند و این آزمون علمی بزرگ انجام می شود.این کتاب در سال انتشارش یعنی 1925میلادی ،موفق به دریافت جایزه پولیتزر شد.
پنجمین کتابی که در فهرست معروف ترین کتاب های برنده پولیتزر قرار گرفته،«پل سن لوئیس ری»به قلم «تورنتون وایلدر» نام دارد. این کتاب بر اساس واقعه ای نوشته شده که در12 ژوئن 1714 در «لیمای» پرو رخ داده است .با پاره شدن پلی که یک قرن پیش توسط اینکاها ساخته شده بود، 5 نفر که در حال عبور از روی پل بودند جان باختند و این حادثه، کنجکاوی«جونیپر» یکی از راهبان ابن منطقه را برانگیخت. به اعتقاد او مرگ آنها نمی توانست بی دلیل باشد و دائم از خود می پرسد «چرا باید چنین تراژدی اتفاق بیفتد؟». به همین دلیل از تک تک افراد در مورد زندگی این 5 نفر تحقیق میکند که البته این پرسش و پاسخ طولانی مدت،منجر به مرگش می شود. این کتاب در 1928 لایق دریافت جایزه پولیتزر شناخته شد.
«خاک خوب»نوشته «پرلباک»، ششمین کتاب این فهرست است که در سال 1931 منتشر شد.این کتاب به داستان زندگی کشاورزان در چین و شرایط سخت آنها می پردازد.«وانگ لانگ»شخصیت اصلی داستان،کشاورزی است که پس از ازدواج با برده خانواده «هوانگ»،زندگی پرباری را آغاز می کند. همسرش در کار مزرعه به او کمک می کند و برداشت آنها از این زمین، آنقدر زیاد می شود که می توانند قطعه زمینی از خانواده «هوانگ» خریداری کنند. ولی پس از مدتی در اثر خشکسالی مجبور به ترک زمین خود شده،در شهر مجبور به کشیدن کالسکه های چینی و حمل مردم می شود.«وانگ» دوباره تصمیم می گیرد به زادگاهش بازگردد و بقیه زندگی خود را آنجا بگذراند.این کتاب در سال 1932 میلادی موفق به کسب جایزه پولیتزر شد.
نام کتاب «بربادرفته» اثر محبوب «مارگریت میچل» نیز در این فهرست دیده می شود. این کتاب که در 1936 میلادی نوشته شد و با اقبال عمومی چشمگیری رو به رو شد و هنوز هم در فهرست محبوب ترین کتاب های مردم آمریکا خودنمایی می کند.داستان اصلی کتاب ،حول زندگی دختری به نام «اسکارلت اوهارا» می چرخد که در جریان جنگ های داخلی و خونبار از مزرعه پدری اش یعنی «تارا» محافظت می کند.این کتاب نیز در سال 1937 جایزه پولیتزر را از آن خود کرد.
داستان جاودانه«خوشه های خشم»که توسط جان اشتاین بک در سال 1939 خلق شد نیز یکی دیگر از این رمان های محبوب است.داستان کتاب در مورد زندگی کشاورزی به نام «جود»در اوکلاهاماست که عدم بارش باران،عرصه را بر او و خانواده اش تنگ کرده است.«جود» تصمیم می گیرد به هزاران نفر دیگر بپیوندد که در حال مهاجرت به کالیفرنیا هستند ولی پدر بزرگ خانواده با این کار مخالفت میکند. در هرحال این گروه نیز مهاجرت می کنند و طی سفر خود با ماجراهای زیادی روبه رو می شوند.خوشه های خشم نیز در 1940 میلادی جایزه پولیتزر را برد.
«پیرمرد و دریا» آخرین و بهترین رمان «ارنست همینگوی» است که در سال 1951 در کوبا به پایان رسید ولی یک سال بعد چاپ شد.دستمایه کتاب،جنگی حماسی بین ماهیگیر پیر و باتجربه ای به نام «سانتیاگو» و یک نیزه ماهی بزرگ در دریاست. ماهیگیر پیر که بدشانسی به او رو کرده و 84 روز بدون هیچ صیدی باقی مانده،دل به دریا می زند و برای صید ماهی،به بخش های دوردست دریا می رود. سرانجام یک نیزه ماهی بزرگ شکار می کند ولی ماهی پرتوان است و «سانتیاگو» برای داشتن آن،مجبور می شود دو روز و دو شب تلاش کند.در راه بازگشت هم با کوسه ها رو به رو می شود. به این اثر نیز در 1953 جایزه پولیتزر تعلق گرفت.
«کشتن مرغ مقلد»نوشته «هارپرلی» ،آخرین داستان این فهرست است که در 1960 منتشر شد و به ماجرای مبارزه با نژادپرستی می پردازد. «آتیکوس فینچ»،تنها وکیلی است که در اواخر دهه 30 تلاش می کند در دادگاه از مردی سیاهپوست دفاع کندکه متهم به تجاوز به زنی سفیدپوست است.البته بسیاری از دوستانش از او می خواهند از این کار دست بکشد ولی فینچ نمی پذیرد.این کتاب در سال 1961 میلادی موفق به کسب جایزه پولیتزر شد.
جایزه پولیتزر معتبرترین جایزه روزنامهنگاری در امریکا ست که هر ساله (از سال ????) با نظارت دانشگاه کلمبیا به روزنامهنگاران و نیز به نویسندگان، شاعران و موسیقیدانان داده میشود. این جایزه بهنام بنیانگذار آن «جوزف پولیتزر»، روزنامهنگار و صاحب امتیاز چند روزنامه در سده نوزدهم نامگذاری شده است.
این جایزه هر سال در ماه آوریل(فروردین ماه)اهدا میشود و هم اینک گروههای داوری این دوره درحال شکلگیری و مطالعه اند.
ادبیات جهان در سالی که گذشت مثل داستانهای بورخس، هزار توهای عجیب و غریبی داشت. از نوبلش گرفته که باز هم سیاسی بود و به نویسندهای نه چندان بزرگ تعلق گرفت تا جایزه ادبی پن/ فاکنر که به یکی از بزرگترین و چیرهدستترین نویسندگان آمریکا یعنی فیلیپ راث رسید.
اما اورهان پاموک، نویسنده جنجالی ترکیه در سالهای اخیر از سوی آکادمی سوئد به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات شناخته شد. او با نام کامل فریت اورهان پاموک (متولد 7 ژوئن 1957) نخستین ترک تباری است که این جایزه را دریافت کرده است. پاموک در کشور خود نویسندهای بسیار نامدار است و آثار او به بیش از 40 زبان ترجمه شده است.
پاموک سرانجام با پشت سر گذاشتن دیگر نامزدهای قدرتمند این جایزه چون «میلان کوندرا»، نویسنده مشهور چک، «جویس کرون اوتس» و «فیلیپ راث»، نویسندگان برجسته آمریکایی و «ماریو بارگاس یوسا»، نویسنده مشهور پرویی ارزشمندترین جایزه ادربی جهان را از آن خود کرد. از مشهورترین رمانهای پاموک میتوان به رمانهای «برف»، «دژ سفید»، «زندگی نو» و «استانبول» و نام من قرمز است اشاره کرد.این نویسنده سال گذشته به خاطر گفتوگو با نشریهای سوییسی و با بیان این مطلب که دولت ترکیه سالها قبل یکمیلیون ارمنی و سههزار کرد را قتل عام کرده بود، نزدیک بود به اتهام توهین به هویت ملی به سه سال حبس محکوم شود که این اتهام با اعتراض نویسندگان برجسته سراسر جهان، انجمنهای جهانی قلم (پن) و اتحادیه اروپا روبهرو و منجر به عفو این نویسنده شد.
پاموک، نویسنده ترکیهای برنده نوبل ادبی امسال، در مراسم اهدای جایزه نوبل به او و شش چهره علمی آمریکایی در استکهلم اعلام کرد که همیشه از نوشتن مثل یک کودک شاد میشود. در این مراسم 1600 مهمان به تماشای اهدای این جایزه به پاموک و برندگان جوایز نوبل پزشکی، فیزیک، شیمی و اقتصاد آمدند.
برندگان نوبل لوح تقدیر و مدال طلای نوبل را در تالار کنسرت استکهلم که 13هزار گل آن را زینت داده بود، از دست «کارل گوستاو»، پادشاه سوئد دریافت کردند.جوایز نقدی نوبل امسال هر یک 10میلیون کرون سوئدی (47/1میلیون دلار آمریکایی) ارزش داشت. ساعاتی قبل از این مراسم «محمد یونس»، جایزه نوبل صلح را در اسلو دریافت کرده بود. پاموک در این باره گفت: «هنوز هم وقتی چیزی مینویسم، آن احساس لذت و خوشبختی کودکانه به من دست میدهد. مینویسم تا تمام آن خوشبختی کودکانه را از آن خود کنم و به همین دلیل ادبیات و نوشتن برای من پیوندهایی محکم با خوشبختی و فقدان آنها، بدبختی محسوب میشود». پاموک در حالی که دختر 15 سالهاش او را در این مراسم همراهی میکرد، به شوخی گفت: «من باید جایزه نوبل را سالها پیش از سنین بزرگسالی دریافت میکردم».
زندگی پاموک
اورهان پاموک در خانوادهای توانگر به دنیا آمد. پس از گذارندن تحصیلات متوسطه به اصرار خانواده خود به ادامه تحصیل در رشته معماری در دانشکده فنی استانبول مشغول شد، هر چند پس از مدتی این رشته را نیمه تمام رها کرد. او پیش از اقامتی سه ساله در ایالات متحده آمریکا به سال 1980، علاوه بر معماری در رشته روزنامهنگاری نیز مشغول به تحصیل شد.
اولین اثر او با نام تاریکی و نور انتشار یافت و در سال 1979 از سوی موسسه انتشاراتی ملیت جایزه ادبی دریافت کرد. بنیاد نوبل اعلام کرد که پامومک با سومین اثر خود قلعه سفید به شهرتی جهانی رسید. او در سال 1982 ازدواج کرد و اکنون یک دختر به نام رویا دارد.
اظهارات جنجالبرانگیز
او اظهارات جنجالبرانگیزی در مورد کشتار ارامنه ساکن ترکیه در سالهای ابتدایی جنگ جهانی اول و کشتار کردهای ترکیه (مربوط به مبارزه با حزب کارگران کردستان) داشت که با واکنش ملیگرایان ترکیه مواجه شد و در پی آن در سال 2005 شکایتهایی از وی صورت گرفت. تاکنون دو اثر از این نویسنده به فارسی برگردانده شده است: قلعه سفید و زندگی نو با ترجمه ارسلان فصیحی. از دیگر اثارا او میتوان به آقای جودت و پسرانش (رمان) 1982، خانه ساکت (رمان) 1983، قلعه سفید (رمان) 1985، کتاب سیاه (رمان) 1990، چهره پنهان (نمایشنامه) 1992، زندگی نو (رمان) 1995، نام من قرمز (رمان) 1998، برف (رمان) 2002 اشاره کرد.
بوکر، برای یک هندی تبار
کایران دسای»، نویسنده انگلیسی – هندی به خاطر رمان «میراث زوال» به عنوان برنده جایزه «بوکر» مهمترین جایزه ادبی بریتانیا شناخته شد. دسای این جایزه 50هزار پوندی را بعد از آن که رای هیات داوران اعلام شد، دریافت کرد.
بدین ترتیب، رمان پرفروش و محبوب «نگهبان شب»، اثر سارا واترز در کمال حیرت همگان مغلوب رمان این نویسنده هندیالاصل شد.
دسای 35 ساله در حقیقت جوانترین نویسنده زنی محسوب میشود که تاکنون جایزه بوکر را دریافت کرده است. او رمانش را به مادرش «آنیتا دسای» که خود او نیز رماننویس برجستهای محسوب میشود، تقدیم کرده است. آنیتا دسای 3بار نامزد جایزه بوکر شد اما هیچگاه این جایزه را دریافت نکرد. این نویسنده در گفتوگو با بیبیسی، دلیل برنده شدنش را حاصل تلاش خانوادگیشان دانسته است. او در این باره گفت: «من میراث زوال را بیشتر با کمک مادرم نوشتهام و این کتاب میتواند متعلق به او هم باشد». هیات داوران بوکر، میراث زوال را رمانی عظیم و سرشار از خرد انسانی و هوش سیاسی دانستهاند. این رمان به حماسهای میپردازد که در نیویورک و هندوستان اتفاق میافتد. دسای اما با رمان خود توانست پنج نفر دیگر از نامزدهای نهایی جایزه بوکر امسال را پشت سر بگذارد. این نامزدها عبارتند از: رمان «در سرزمین مردان»، نخستین اثر هیشام ماتار، «رودخانه راز»، کتاب کیت گرنویل یعنی «نگهبان شب»، اثر سارا واترز، «مرا پایین بگذار»، ا ثر امجی هایلند و «شیر مادر»، اثر ادوارد سنتآبین.
جایزه بوکر هر ساله تنها به نویسندگان بریتانیایی، ایرلندی و نویسندگان کشورهای مشترک المنافع از مستعمرات سابق بریتانیا اهدا میشود. این جایزه در سال 1969 بنیان گذاشته شده و از آن زمان تا به امروز به عنوان معتبرترین جایزه ادبیات داستانی بریتانیا شناخته شده است.
یک جنجال برای دسای
کران دسای، با اعلام اینکه انگلیسیها به او توهین و او را «هندی لعنتی» خطاب کردند، به موج جنجالهایی که اخیرا علیه نژادپرستی در انگلستان برپا شده، پیوست. AFP در این باره گزارش داد دسای معتقد است، جریانی که علیه نژادپرستی در انگلستان آغاز شده، مشکلات آسیاییهای مقیم اروپا و غرب را به گوش جهانیان میرساند. این نویسنده هندیالاصل گفت: «من بارها در خیابانهای لندن یا دیگر شهرهای انگلستان راه میرفتم، توسط مردم با عنوان هندی لعنتی مورد خطاب قرار گرفتهام و به من گفتهاند که به همان جایی که از آنجا آمدهآم، برگردم. من حتی یک هندی را نمیشناسم که نظیر چنین اتفاقی برای او نیفتاده باشد».
درگذشت سیدنی شلدون
شاید در دنیا نتوان نویسندهای را پیدا کرد که آثارش به اندازه کتابهای سیدنی شلدون پرفروش بادش. پرفروش بودن یگانه فاکتور آثار نویسندهای است که هرگز تیراژ کتابهایش از ارقام میلیونی کمتر نشد. او که بیشترین شهرت خود را از رمانهایش به دست آورده، به عنوان نمایشنامهنویس و فیلمنامهنوس، هم شناخته شده است. همه رمانخوانها با نام این نویسنده از طریق کتب «خاطرات نیمهشب»، «صورتهای عریان»، «اگر فردا بیاید» و «خط خون» رویاهایت را به من بگو آشنا هستند. او چندی پیش در سن 89 سالگی بر اثر ابتلا به ذاتالریه درگذشت.
سیدنی شلدون، 11 فوریه سال 1917 در شیکاگوی آمریکا به دنیا آمد. پس از گذراند 6ماه در دانشکده Northwestern در دوران رکود اقتصادی آمریکا، ناگزیر شد به حمایت مالی خانواده بپردازد، در نتیجه به عنوان طنزنویس رادیو شروع به کار کرد تا بتواند هزینه خانواده را در تامین کند. او طی مدتی طولانی در هالیوود، با نوشتن نقد فیلمها و مشاوره در ساختن تعدادی از فیلمهای درجه 2، کمکم پا به عرصه ادبیات و نوشتن گذاشت. بعد از وقفهای که در طول جنگ جهانی دوم برایش به وجود آمد، دوباره به دنیای علاقهمندیهایش بازگشت و شروع به نوشتن تئاترهای موزیکال برای تئاتر برادوی، کرد در حالی که همزمان کار خود را با نوشتن فیلمنامه برای دو کمپانی بزرگ تولید فیلم، «مترو گلدن مایر» و «پارامونت» ادامه میداد. طی این سالها او برای برنامههای تلویزیون، فیلمنامه مینوشت، تا این که سال 1947 اولین جایزه آکادمیک خود را برای نمایشنامههایش دریافت کرد.
12سال بعد او جایزه Tony Aword را برای فیلم موزیکال «موقرمز» از آن خود کرد.
اما سال 1969، سیدنی شلدون با نوشتن اولین رمان خود «صورتهای عریان» و کسب جایزه معتبر ادگار آلنپو، نامش را هم ردیف پرفروشترین نویسندگان زمان خود قرار داد.
پس از آن با نوشتن رمان «آن سوی نیمهشب» که عنوان پرفروشترین رمان سال را به خود اختصاص داد، توانست جایگاه خود را در میان مخاطبان تثبیت کند، درست همین زمان بود که نام او در لیست Bestseller (پرفروش) قرار گرفت. غریبهای در آینه (1976)، خط خون (1977)، خشم فرشتگان (1980)، استاد بازی (1982)، اگر فردا بیاید (1985)، خاطرات نیمه شب (1990)، دنیا به آخر میرسد (1994)، صبح، ظهر و شب (1955)، بهترین نقشههای حسابشده (1997)، عنوان کتابهایی هستند که هرکدام اعتبار و شهرت نویسنده را در این زمینه تصدیق میکنند. آثار او در بیشتر کشورهای دنیا خواننده دارد و شلدون عنوان نویسندهای را که رمانهایش بیشترین ترجمه جهانی را داشته، از آن خود کرده است، البته بعد از پائولوکوئیلو.ناشر کتابهایش، تخمین زده که تاکنون 275میلیون کپی از کتابهای او در چرخه بازار کتاب دنیا قرار گرفته است.
پن/ فاکنر برای آقای نویسنده
فیلیپ راث، نویسنده آمریکایی برای سومینبار جایزه معتبر ادبی پن/فالکنر را برای تالیف کتاب (everyman) به دست آورد. کتاب (everyman) داستان کوتاهی درباره بیماری و مرگ است و از سوی منتقدان مورد تحسین قرار گرفته است.نام این کتاب از یک نمایشنامه قرن 15 انگلستان اقتباس شده که روایت مرگ و سرنوشتی است که در انتظار همه است.
دبرا مگپی ارلینگ، یکی از سه داور جایزه ادبی پن/ فالکنر طی بیانیهای (everyman) را کتابی توصیف کرد که خواننده را تسخیر میکند. راث 37 ساله که هر سال از او به عنوان یکی از برندگان احتمالی جایزه نوبل ادبی یاد میشود از دریافت این جایزه ابراز خرسندی کرده است.
این نویسنده آمریکایی جوایز ادبی زیادی را به خود اختصاص داده است. او در آمریکا جایزه منتقدان و پولیتزر را دریافت کرده است. راث همچنین جایزه ادبی WH Smith را در بریتانیا دریافت به خودش اختصاص داد. او اولین نویسندهای است که این جایزه ادبی را سه بار به خود اختصاص داده است. وی دوبار در سال 1994 برای تالیف کتاب (Operation Shylock) و در سال 2001 برای تالیف کتاب (The Human Stain) این جایزه را دریافت کرده بود.آسوشیتدپرس اما درباره این رمان نوشت: رمان یاد شده یکی از کوتاهترین و غمانگیزترین رمانهای راث محسوب میشود که مضمون آن بیماری و مرگ است.
دیگر نامزدهای این جایزه که کتاب راث از آنها پیشی گرفته است عبارتند از: کتابهای «موزه ماهی مرده» اثر «چارلز دآمبروسیو»، «زوال ابرقهرمانها» اثر «دبورا ایزنبرگ»، «مجموعه داستانهای امی هپل» اثر «امی هپل»و «تمام بچههای عمه هاگار» اثر «ادوارد پی. جونز» جایزه پن- فاکنر در سال 1980 بنیان گذاشته شده است. بنیاد پن/فالکنر با جایزه نوبلی که ویلیام فالکنر در سال 1949 دریافت کرد پشتیبانی مالی میشود و انجمن بینالمللی قلم (پن اینترنشنال) نیز در اهدای این جایزه نقش دارد.
پیر کورنی (Pierre Corneille)
درسال 1606 در شهر روان(Rouen) بدنیا آمد.طبق خواست پدرش رشته حقوق را انتخاب کرد ولی بدلیل علاقه ای که به تئاتر داشت وکالت را رها کرد وبه سن روی آورد.در سال1629 نخستین پییس خود را به نمایش در آورد کمدی یه نام ملیت( Melite ) . پس وقفه ای چند ساله در سال1637 با تراژ دی-کمدی پرجنجال لو سید(Le Cid ) دوباره به سن روی آورد و در سال 1651 با شکست پییس پرتاریت( Pertharite) تئاتر را رها کرد.
تنوع در آثار کورنی محسوس است به گونه ای که پیس های او از کمدی به تراژدی-کمدی ودر آخر به تراژدی می رسند. بشتر شهرت کورنی بدلیل پیسس هایی است که پای شعور و آگاهی افراد را به وسط می کشد یعنی آنچه که دوراهی کورنیی نامیده میشود:
قهرمان پیس برسر دو راهی برای انتخاب بین حیثیت و عشق قرار می گیرد و همواره این حیثیت و آبروی افراد است که انتخاب می شود چرا که احساس برتر نسبت به عشق است. در کل سیستم دراماتیک کورنی به سیستم کلاسیک نزدیک است و دو هدف در اثار نمایشی او وجود دارد: آموزش دادن ومورد خوشایند بودن.
آثارکورنی:
-ملیت(Melite)
-لوسید(Le Cid)
-سینا(Cinna)
-سورنا(Surena)
هوراس(Horace)
-پولیوکت(Polyeucte)
-رودوگون(Rodogune)
-آتیلا(Attila)
-دروغگو(Menteur)
-مرگ پومپه(La Morte de Pompee)
-مقام سلطنتی(La Place Royale )
شش انسان گرفتار در سرمای شدید وجگر سوز هریک تکه چوبی داشتند.
آتش در حال خاموششان احتیاج به چوب داشت ونخستین فرد به آنها پشت کرد
چرا که در بین افراد اطراف آتش فرد سیاه پوستی رادید . نفر بعدی در حالی
که به مقابلش نگاه می کرد شخصی رادید که هم دین اونبود وبه همین دلیل
نتوانست خودرا متقاعد کند تا چوبش رادر آتش بیندازد.
نفر سوم ژنده پوشی با لباس مندرس کتش راتکانی داد وبا خود گفت :چرا
باید چوب من برای گرم کردن افراد پولدار استفاده شود؟ فرد پولدارنیز به عنوان
نفر چهارم فقط نشسته وبه مال ودارایی های خود می اندیشید وثروتی که از طمع
فقرا وضعیفان بی عرضه به دست آورده بود باخود تدبیر می کرد.
صورت مرد سیاه پوست در بحبحه ی خا موشی آتش نشانگر انتقام بود .زیزا
به اعتقادش در این لحظه سرنوشت ساز این یه تکه چوب تنها فرصتی بود تا او
میتوانست کینه دوزی خود را نسبت به سفید پوستان نشان بدهد ..
آخرین فرد گروه مزبور هم بی تفاوت ماند وجز این که به دست دیگران خیره شود
کار تازه ای انجام نداد. درمیان بهت شش انسان آتش خاموش شد در حالی که
همه ان ها تکه چوبی را در دست های بی جانشان مجکم می فشردند واین چوبها
نشانه حماقت وگناه پیشداوری شون بر روی یکدیگر صورت گرفته بود.انان از سرمای
بیرون نمردند بلکه از سرمای درونشان از بین رفتند ....