سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
در قلمرو سکوت
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من....ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 25
کل بازدید : 191706
کل یادداشتها ها : 79
خبر مایه

موسیقی


                           وبلاگ   دوران زندگی بروز شد..............

درد واره ها سخن یادواره نیست سخن حرف های گفتنی هماره هاست « چامه و چکامه» نیستند دردهای من جامه نیستند تا زتن در آورم    تا  به «رشته ی سخن » در آورم  نعره نیستند تا ز « نای جان » بر آورم  درد های من نگفتنی است  درد های من نهفتنی است  دردهای من گرچه مثل دردهای مردم زمانه است مردمی که چین پوستینشان  مردمی که رنگ روی آستینشان مردمی که نام هایشان جلد کهنه ی شناسنامه هایشان  درد می کند  من ولی تمام استخوان بودنم درد می کند لحظه ی ساده ی سرودنم درد می کند انحنای روح من شانه های خسته ی غرور من تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است  کتف گریه های بی بهانه ام بازوان حس شاعرانه ام زخم خورده است دردهای پوستی کجا  درد دوستی کجا؟این سماجت عجیب  پافشاری شگفت دردهاست دردهای آشنا دردهای بومی غریب دردهای خانگی دردهای کهنه ی لجوج اولین قلم حرف حرف درد را در دلم نوشته است دست سرنوشت خون درد را  با گلم سرشته است پس چگونه سرگذشت ناگزیر خود را رها کنم؟ درد رنگ و بوی غنچه یدل است پس چگونه من رنگ و بوی غنچه را 

 ز برگ های تو به توی آن جدا کنم دفتر مرا دست درد می زند ورق شعر تازه یمرا درد گفته است درد هم شنفته است پس در این میانه من از چه حرف می زنم ؟  درد  حرف

 نیست درد نام دیگر من است                            من چگونه خویش را صدا کنم ؟

 


+ سلام ما بعد از مدتی بروز شدیم






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ